ناوشکن سهند
جنگ افزار
مارکسیسمتئوری مارکسیستها در مورد جنگ، شبهاقتصادی است به این معنا که آنها میگویند تمام جنگهای نوین به خاطر رقابت بر سر بازارها و منابع بین قدرهای بزرگ (امپریالیستی) است. آنها مدعی هستند که جنگ محصول مستقیم بازار آزاد و نظام طبقهبندی اجتماعی است. بخشی از این نظریه میگوید که جنگ تنها زمانی محو میشود که یک بازارهای آزاد و طبقهبندی اجتماعی را حذف کند. روزا لوکزامبورگ فیلسوف مارکسیست نظریهای دارد که طبق آن امپریالیسم را محصول کشورهای کاپیتالیستی میدانست که به دنبال بازارهای جدید هستند. گسترش ابزارهای تولید زمانی ممکن است که در مقابل شاهد رشد در تقاضای مشتری باشیم. از آنجا که کارگران در اقتصاد کاپیتالیستی نمیتوانند این تقاضا را تأمین کنند، تولیدکنندگان باید به جستجوی مصرفکننده برای کالاهای خود در بازارهای غیرکاپیتالیستی بروند و در عین حال امپریالیسم را به پیش خواهند برد. جمعیتشناسینظریههای جمعیتشناسی به دو گروه تقسیم میشوند: نظریههای مالتوسی و نظریههای برآمدگی جمعیت جوان نظریههای مالتوسینظریههای مالتوسی جمعیت رو به گسترش و منابع کمیاب را به عنوان یکی از دلایل آغاز درگیریهای خشونتآمیز معرفی میکنند. پاپ اوربان دوم در سخنرانی خود در سال ۱۰۹۵ (۴۷۴) و در سرآغاز جنگ صلیبی اول این چنین گفت:
این نمونهای از قدیمیترین عباراتی است که میتوان به عنوان شاهد برای نظریهٔ مالتوسی جنگ بدان اشاره کرد. توماس مالتوس (۱۸۳۶-۱۷۶۶) (۱۲۱۳-۱۱۴۴) نوشت که جمعیتها همیشه رو به تزاید هستند تا زمانی که توسط جنگ، بیماری و قحطی محدود شوند. مالتوسیها بر این باورند که کم شدن جنگها در پنجاه سال اخیر به خصوص در دنیای توسعهیافته که پیشرفتهای کشاورزی باعث شده جمعیت بیشتری نسبت به قبل تغذیه شوند و همچنین سیاستهای کنترل جمعیت بهشدت بر موج افزایش جمعیت مهار زدهاند دلیلی است برای اثبات این نظریه. نظریههای برآمدگی جمعیت جوانبه شدت با نظریهٔ مالتوسی متفاوت است. معتقدان به این نظریه، زیاد شدن جمعیت مردان جوان (که نمود آن در هرم جمعیتی به صورت افزایش خط مربوط به سنین جوانی است) و نبود شغلهای منظم و مسالمتآمیز را دلایل اصلی برای افزایش امکان بروز خشونت میدانند. تمرکز نظریههای مالتوسی روی ناهمخوانی افزایش جمعیت با منابع طبیعی استوار است اما نظریه برآمدگی جمعیت جوان بر روی جمعیت مردان جوان «اضافه» و کمبود موقعیتهای شغلی در یک نظام اجتماعی تقسیم کار متمرکز است. نظریهپردازان نظریهٔ برآمدگی جمعیت جوان شامل این افراد هستند: ، جامعهشناس فرانسوی؛ ، جامعهشناس آمریکایی؛ ، دانشمند آمریکایی در علوم سیاسی و ، جامعهشناس آلمانی. ساموئل هانتینگتون نظریهٔ برخورد تمدنهای خود را بر اساس نظریهٔ برآمدگی جمعیت جوان بنا کرده است:
نظریههای برآمدگی جمعیت جوان اخیراً توسعهٔ بیشتری یافتهاند اما به نظر میرسد که این نظریهها تأثیر بیشتری بر سیاست خارجی و راهبرد نظامی ایالات متحده گذاشته است زیرا هم گلداستون و هم فولر در مقام مشاورین دولت آمریکا مشغول بودهاند. بازرس کل سی آی ای به نام در گزارش سال ۲۰۰۲ به نام «اثرات تغیرات جمعیتشناسی بر امنیت ملی» به نظریهٔ برآمدگی جمعیت جوان اشاره کرد. به باور هنسون که به طور جامع به گسترش این نظریه پرداخته است، برآمدگی جمعیت جوان زمانی رخ میدهد که ۳۰ تا ۴۰ درصد مردان یک ملت در «سن نزاع» یعنی بین ۱۵ تا ۲۹ سال قرار داشته باشند. این وضعیت پس از دورهای رخ میدهد که میزان کلی باروری بیش از ۴ تا ۸ فرزند به ازای هر زن و با تأخیر ۲۹-۱۵ سال باشد. اگر میزان کلی باروری به اندازه ۲/۱ فرزند در طول حیات یک زن باشد به این معنا است که پسر جای پدر را میگیرد و دختر جای مادرش را که نشاندهندهٔ نسبت کم مرگ و میر به دلیل مرض و تصادف است. بنابراین میزان کلی باروری به اندازه ۲/۱ نشاندهندهٔ سطح جانشینی است و هر مقداری کمتر از آن نشاندهندهٔ است که به منجر میشود. میزان باروری بیشتر از ۲/۱ باعث رشد جمعیت و برآمدگی جمعیت جوان میشود. میزان باروری ۸-۴ به ازای هر زن به معنای وجود ۴-۲ پسر به ازای هر مادر است. در نتیجه هر پدر باید به جای ترک یک شغل، ۲ تا ۴ موقعیت اجتماعی (شغل) را ترک کند یا برای پسرانش به وجود آورد که معمولاً دور از ذهن است. از آن جا که رشد فرصتهای شغلی محترمانه به اندازهٔ سرعت افزایش غذا، کتابهای درسی و واکسن نیست لذا بسیاری از «مردان جوان خشمگین» در موقعیتی قرار میگیرند که خشم بلوغ آنها رو به افزایش میرود. آنها:
بنابر نظر هنسون مجموع این فاکتورهای استرسزا باعث بروز یکی از این شش خروجی میشوند:
از ادیان و ایدئولوژیها به عنوان فاکتورهای ثانویهای که به منظور مشروع ساختن خشونت استفاده میشوند یاد شده است اما این عوامل تا زمانی که برآمدگی جمعیت جوان رخ نداده باشد خطری ایجاد نمیکنند. در نتیجه نظریهپردازان برآمدگی جمعیت جوان، استعمار و امپریالیسم اروپای «مسیحی» در سدههای گذشته و تروریسم و ناآرامیهای اجتماعی در کشورهای اسلامی را نتیجهٔ نرخ رشد جمعیت بالا میدانند. در میان رخدادهای تاریخی مهمی که پیوند قوی با برآمدگی جمعیت جوان دارند میتوان به نقش جوانان در موج شورشها و انقلابهای اروپای نوین اشاره کرد. انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ (۱۱۶۸) و تأثیر رکود اقتصادی که بر بزرگترین بدنهٔ جوانان آلمانی زده شد و منجر به گرایش به نازیسم در دهه ۱۹۳۰ گردید از نمونههای بارز تاریخی به شمار میروند. نسلکشی رواندا در سال ۱۹۹۴ (۱۳۷۳) نیز به عنوان یکی از پسآمدهای برآمدگی جمعیت جوان تلقی میشود. با این که تأثیرات رشد جمعیت با تکمیل در سال ۱۹۷۴ (۱۳۵۳) بر همگان آشکار شد اما بعد از آن هم ایالات متحده و سازمان جهانی بهداشت سیاستهای لازم برای کنترل رشد جمعیت به منظور جلوگیری از انجام حملات تروریستی را به کار نگرفتهاند. جمعیتشناس برجسته به نام دلیل آن را نفوذ کلیسای کاتولیک میداند. نظریه جمعیت جوان توسط سازمانهای مختلف نظیر بانک جهانی، و مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفته است. دادههای جمعیتشناسی دقیقی از بسیاری از کشورها تهیه شده و در پایگاه دادهٔ اداره آمار آمریکا نگهداری میّشود. دادههای آماری دربارهٔ توسعهٔ تاریخی پارامترهای جمعیتشناسی و اقتصادی در طول ۲۰۰ سال گذشته مربوط به هر کشور را میتوان در وبگاه گپمایندر یافت. از نظریههای برآمدگی جمعیت جوان به این دلیل که منجر به «تبعیض» نژادی، جنسی و سنی میشوند انتقاد شده است. نظرات شما عزیزان: سه شنبه 19 آذر 1392برچسب:, :: 1:30 :: نويسنده : AliReza&Nader
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
تبادل لینک
هوشمند نويسندگان
|
||||||||||||||||
|